ضرورت احیا وانکشاف شهری وشهرک سازی عصری درهزاره جات
               محمد عوض نبی زاده محمد عوض نبی زاده

به بهانهء هفتمین سال تخریب پیکره های بودای بامیان

افغانستان کشوریست که اقوام و قبایل  مختلف  در آن زنده گی دارند و هر کدام دارای  هویت تا ریخی و فر هنگ غنی مختص به خود میباشند  ولی هویت تاریخی وفر هنگی مردم هزاره در پرده ابهام قرار داشته که درسه  چند قرن اخیردولت های استبدادی برخورد تبعیض آمیز با این مردم صورت گرفته اند. هزاره جات سرزمین باستاني و تاريخي است، که، شهرهای ضحاك وغلغله ، بند امير  -مجسمه‌هاي بزرگ صلصال و شما مه و بیش از سه هزار مغاره درآغوش آن قراردارند. و این ساحه روزگاري با گذشتن راه ابريشم تمدن شرق و غرب را باهم وصل مي‌كرد  و در بخشي از كوهستاني‌ترين ساحه كره زمين و از چشم‌انداز زماني در تحتاني‌ترين پله تاريخ روي خط تصادم امواج طوفان زا و حادثه‌خيز اجتماعي و سياسي قرار گرفته‌است  . درگذشته ها ی دور هزاره جات کنونی- بنامهای (بلیو )غر مارث  و ( ستا گید یا ) یادشده است به قول مرحوم غبار نویسنده  افغانستان در مسیر تاریخ :  این ساحه قریب)به   پنجهزار ) سال قدامت دارد .

در باره قدامت تاریخی    باميان که در< هزاره جات > مرکزی  افغانستان ،واقع است. وبرای بيش از هفت قرن ـ از قرن دوم ميلادی تا دخول لشکر اسلامي در قرن نهم ميلادی در آن ، يکي از بزرگترين مراکز بودايی در شرق محسوب ميگرديد. پیکره های بودا که درلاش کوه ها دربامیان ساخته شده اند،که کار ساختمان دو پيکره بزرگ در قرن دوم ميلادی به هدايت و حمايت کنشکای کبير آغاز گرديد و در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پينجم به پايان رسيده است. مغاره های حفرشده در دل کوه ها ، محل بود و باش هزاران راهب بودايي را تشکيل ميدادند و همچنان بحيث مهمانخانه برای مسافران ، بازرگانان ، و زائرين اين مرکز بودايي ، مورد استفاده قرار ميگرفتند. اين مغاره ها مملو از نقاشي های مختلف بودند که همزمان با تراش و ساختمان پيکره ها بحيث يک مجموعه يي بهم پيوسته حفر شده بودند. آنها به طول يک مايل ، قسمت شرقي و غربي ، يعني دو مجسمه بزرگ را با هم وصل ميکردند. بخش غربي جايي که مجسمه بزرگ 53 متری قرار دارد و بيشترين بخش مغاره های منقوش را در بر ميگرفت ، بخش مرکزی که يک پيکره نسبتا کوچک ( احتمالا در حالت نشسته ) نيز تراشيده شده بود و تعداد زيادی از مغاره ها را در بر ميگرفت، و بخش شرقي واد ی که دارای مجسمه بزرگ 38 متری بودا بوده است. برعلاوه این دو مجسمة بزرگ ، مجسمة دیگری هم بفاصله هزار قدم دورتر بشکل خوابیده موجود بود. در حدود یکهزارو هشتصد سال قبل، کاروانهای تجارتی زیادی از آسیا و اروپا به قصد مسافرت به چین از افغانستان عبورمینمودند.این جاده در عصر شاهان کوشانی و بویژه دردوره کنیشکا رونق زیادی کسب نمود. بامیان در محل تلاقی تمدن های ايرانی، يونانی، بودايی، هندو و اسلامی واقع شده و ميراث فرهنگی آن آميزه ای ارزشمند از تاثير اين تمدن ها و فرهنگ هاست. ، فصل بسيار با ارزش و مهمی را در تاريخ حوزه تمدني ما و در مجموع جهان مي سازند. بامیان در گذشته های تاريخي، منحيث با اهميت ترين مرکز تقاطع تمدن ها و جريانهای متفاوت فرهنگی و به مثابه شاهراه انتقال ،  اموال تجارتی وفرهنگی ملل مختلف جهان شناخته شده است. بازرگانان ، سياحان و هنرمندان از چين ، هند ، آسيای مرکزی و اروپا با استفاده از راه مشهور ابريشم ، در اين حوزه باستاني رفت و آمد داشتند . .در اطراف مجسمه های بزرگ و حومهء  شهربامیان در مجموع بیش از سه هزار مغاره و  سموچ وجود دارند.

گرچه با گذشت یکهزارو هشتصد سا ل کمترین گزند فزیکی را بر این پیکره ها وارد کرده اند مگر بازهم مورد توجه جهانگردان وسیاحان قرارمیگرفته است  شهر بامیان با قدامت چندین هزار ساله  طی  چندین  قرن مورد تهاجم  متجا وزین خارجی  از جمله :-  دار یوش, کوروش , سکندر کبیر , اعراب , چنگیز  خان , اورنگ  زیب , نا در افشار , بریتانیا   و حکام داخلی  , قرار گرفته است . که در اثر این یو ریش ها برخی از میراث های باستانی و تمد نی بامیان متضررویا نا بود شده اند . تنديسهای بودا در درازنای تاريخ پرشکوه خود زياد تخريب نگرديدند.  اماصرف زيورات و پوشش طلايی پيکره ها را به غارت بردند. هر جهانگشای مشهور تاريخ که اين شاهراه عظيم را پيموده و از باميان گذشته است . میگویند اورنگزیب پادشاه مغولی هند هنگام لشکرکشی به بلخ ازدره بامیان عبورکرد و وقتی نظرش به آن هیکل بزرگ افتاد امرکرد تا آنرا با توپ بزنند، درنتیجه پاهای مجسمه در اثر اصابت گلوله توپ از میان رفت. با آمدن اسلام در افغانستان، دین بودائی به تدریج شکوه و رونق خود رااز دست داد و فقط بحیث یادگار های مذهبی و تاریخی و هنری باقی ماندند . در يک هزار و دوصد سال حاکمیت زمامداران و سلاطين مسلمان بر اين سرزمين که تعداد زيادی از آنها مردمان خيلي متعصب هم بودند، اين ميراث باستاني کشور تخريب نگرديد و پابرجا ماند.اين ميراث های عظيم فرهنگي با فتوای ملا محمد عمر آخوند و در حقيقت به هدايت رهبران سازمان القاعده و توسط لشکر جاهل و متحجرطالبان ، نابود گرديدند.

  

روزگاری بامیان کهن , ثروتمند ترین شهرهای دنیا بحساب می آمده است . در تصاویر و مطا لب که در بالا  نگارش یافت هزاره جات و بخصوص شهر باستانی بامیان در گذشته های دور  در زمان تسلط امپراطوری های کوشانی ها – یفتلی ها  شیران بامیان – هزار بنده – شار و ریوشاران پیش از اسلام   بحیث  مراکز حکومت ها  و پای تخت  ایندولت ها ی بزرگ و شهر آباد و کلان دنیا بحساب میآمد و شا ها ن هزاره جات  قبل از اسلام  بنا م ها ی شیران با میان  از اولا ده کو شانیها و یفتلیها  وبعدآ بنام های هزار بنده – شار و ریو  شاران  یا د میشدند که عمدتآ در دو نقطه تا ریخی این سر زمین  بنام های ( پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و ( سو ر مین )  سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند  , که حکومت  میرا ندند هم چنان  را ه ابریشم  نیز بر شهرت وبرجستگی شهر تاریخی بامیان در آن زمانه ها  نقش اسا سی داشته است . چنانچه در قرن دوازدهم بعد از تشکیل دولت های اسلامی نیز از اهمیت و قدامت تاریخی و فرهنگی هزاره جات و بخصوص شهر بامیان کا سته نشده بود.  در دوره ء زمامداری خوارزم شاهيان باميان مرکز امپراتوری آنها بود و شريعت اسلامي نيز جاری ، اين پيکره های با شکوه ، همچنان با عظمت و وقار، و منحيث ميراثي گرانبها از گذشته درخشان تاريخي اين کشور، زينت بخش شهر تاريخي باميان بودند.گذشته های دور افغانستان نشانده آنست  که درین کشورشهرهای بزرگ و مشهور جهان مانند – کابل – بلخ – بامیان – غزنی وهرات وجود داشته است  اما امروز افغانستان  فاقد داشتن شهر های بزرگ و عصری  در کنارشهر های کلان سایر کشور های جهان  میباشد. بدون شک مردم هزاره افغانستان از باشندگان اصلی  و بومی شهر های بامیان و غزنی آن دوره های باستانی میباشند.پس از فتح بامیان در قرن هشتم میلادی توسط یقوب لیث صفاری، بامیان تا قرن دوازدهم میلادی  همچنان یک شهر نشینی باقی مانده بود. اما سقوط و ویرانی شهرغلغله دراواخر قرن دوازدهم میلادی پایانی بود بر یکی از بزرگترین و کهن ترین شهر نشینی های جهان و آغاز سکوت و سقوط بامیان کهن دیروزی، و در روزگاری که شهر های جهان خیلی ها محدود بود،اما اجداد مردم هزاره بانیان شهر بامیان، یکی از شکوهمندترین شهرهای روی زمین بحساب میآمد . هنگامیکه راه ابریشم از مسیر  بامیان و دیگر منطق هزاره جات عبور میکردند  بامیان بحیث یکی از شهر های برزگ دنیا در آن وقت بحساب میآمد  وهم چنان در سایر مناطق هزاره جات نیز شهرک های کلان  در مسیر عبور کاروان های تجارتی  اعمار شده بودند و این کاروانها ی تجارتی که ار هند – چین واروپا  ازین شهر های هزاره جات عبورمیکردند و ازین راه به بلخ وآسیای میانه آن زمان جهت فروش اموال تجارتی شان رفت وآمد داشتند. همه بخوبی میدانیم که در اکثر مناطق هزاره نشین  کشور نام ها ی قریه جات  به اسم شهر یا شار به کثرت شنیده میشوند و آثارباستانی اکثرآ ازین قریه جات  پیدا میگردد. این خود نشان میدهد که اکثر مناطق  هزاره جات بر علاوه بامیان در گذشته ها  دارای شهر ها ی بزرگ وکوچک و شهرکهای  زیادی بوده است که شهر و شهرک سازی در ین سر زمین در گذشته های دور نیز خیلی ها رایج بوده است .

در سه قرن اخیر بنا بر تبعیض و تعصب  نظام ها ی استبدادی  هزاره جات و خاصتآ شهر بامیان از نظرحکمرانان  مستبید  افتاد است . که متاسفانه شهر تاریخی  بامیان  به مرور زمان از لحاظ  انکشاف معاصر شهری متروک پنداشته شده و اعتبار شهر بودنش را ازدست داده است . بخصوص در سه دهه اخیر  شهر های  کابل - مزار شریف  - هرات  - جلال آباد - قندهار  و قندوز  انکشاف  نموده و به برزگترین شهر های کشور تبدیل گردیده است. ولی شهر بامیان با وجودداشتن آثار گرانبهای باستانی  تاهنوز از لحاظ رشد وانکشاف شهری مورد توجه و دلچسپی  دولت ها و بخصوص سرمایه داران  وشهرک سازان جامعه هزاره  در شرایط فعلی قرار نگرفته است  اما شهرک سازان مردم هزاره در شهرهای کابل –  مزارشریف  و هرات  بخاطر انکشاف این شهرها شهرکهای را با مصارف هنگفت اعمار کرده و یا در حال اعما نمودن میباشند.  بنآ ء به خاطر انکشاف  و رشد شهر تاریخی بامیا ن یگانه مرکز هزاره جات و ماندگار شدن  خدمت و نام ایشان  در سر زمین آبایی  وپدری توقع برده میرود هر چه زودتر شهرک سازی را  درمراکز ولایات  بامیا ن   و دایکندی آغاز نمایند.بنآء مسولیت نسل کنونی مردم هزاره است که دوباره عنعنهء اعمار شهر و شهرک سازی عصری را در مناطق هزاره جات وبخصوص در بامیان   و نیلی این دو مراکز ولایات هزاره نشین مجددآ احیا و انکشاف دهند .اما امروز با سربرآوردن هزاران شهر درجهان  و سکونت بیشتر از دو میلیون مردم  هزاره در شهر های دیگر ، هیچ شهری بنام مردم  هزاره در این کره خاکی وجود خارجی ندارد.  نمیتوان به بازار های  خامه  - خاکی و ویرانه ء بامیان، دایکندی و جاغوری  نام شهرگذاشت .

در حالی که بارها سخن از بازسازی مجسمه های بودا به ميان آمده و يونسکو نيز بر اين امر تاکيد کرده بود اما مشاور کريم خرم، نجيب منلی، چنين امری را منتفی دانست. وی گفته است که " هیچ تاخیری (در بازسازی)وجود ندارد، چون هرگز تصمیمی برای بازسازی این مجسمه ها گرفته نشده و این مجسمه ها دوباره ساخته نخواهد شد".

به نظر شما اين اظهار نظر نجيب منلی را چگونه می توان تفسير کرد؟ آيا اين تيم در وزارت فرهنگ افغانستان بصورت آشکار و جدی برنامه هايی را عليه فرهنگ در افغانستان روی دست نگرفته است؟ آيا نمی توان گفت که پس از تخريب مجسمه های بودا در باميان باستان، اين قدم بعدی برای از بين بردن نام و نشان اين مجسمه ها در افغانستان است و پس از مدتی نيز بگويند که يک تپه ی خاکی که ارزش نگهداری ندارد؟ آيا اين اقدام هماهنگ و برنامه ريزی شده پس از حمله به خبرنگاران، رسانه های کشور و محدود کردن آزادی بيان، حمله به گويندگان زبان فارسی و ..تلقی نمی شود؟ آيا نمی توان گفت که آقای نحيب منلی و کريم خرم سر در يک آخور دارند و آن ارتجاعی ست که با القاعده و طالبان دست برادری داده است؟ آيا نمی توان گفت که اين ادامه ی همان سياست نسل کشی و کوچ اجباری ست که نشانه های هويت جمعی و تمدنی که قرن ها زنده نگاه داشته شده را بزدايند و در مرحله ی بعد، کوچ اجباری و نسل کشی گسترده تری را براه اندازند؟

                                   

طوریکه صفورا ایلخانی، نماینده بامیان در پارلمان طی مصاحبه با راه نجات،میگوید که: دولت به ولایاتی که امن هستند و حملات انتحاری در آن ها وجود ندارد، توجه چندانی نمیکند. ، متاسفانه مسئولین دولتی، تمام تمرکز  کاری خود را بر ولایاتی نموده اند که حملات انتحاری و انفجارات در آنان صورت می گیرد ولی مناطقی که از وجود مخالفین دولت در رنج نیستند از بی توجهی دولت در زمینه پروژه های بازسازی شان رنج می برند. ، ولایت بامیان که یکی از امن ترین ولایات کشور است، تطبیق پروژه های بازسازی به طو ر محسوسی متوقف هستند؛ بودجه ای که برای این ولایت در نظر گرفته شده عملا برای تطبیق پروژه ها به کار برده نمی شود و بامیان از آغاز حکومت فعلی تاکنون در زمینه بازسازی رشدی نداشته است.وی با اشاره به مناطق تفریحی و آثار تاریخی بامیان افزود که اگر دولت به این ولایت توجه کافی داشته باشد و امن بودن آن را دلیلی بر عدم توجه به این ولایت نداند، ولایت بامیان می تواند منطقه خوبی برای جذب توریست ها و دیگر فعالیت های بازسازی باشد.ایلخانی در ادامه خاطرنشان ساخت، بسیاری پروژه های در نظر گرفته شده از سوی دولت در بامیان تطبیق نشده و هر سال باز همان پروژه سابق را در نظر می گیرند که بر راکد ماندن وضعیت بازسازی در این ولایت افزوده است. نماینده بامیان به عنوان یک ولایت آرام و امن مدعی است که توجه دولت به ولایات امن کم تر بوده و بودجه تخصیص یافته بر آنان ناعادلانه است.

ختم مصاحبه

باید درک نمود که،نقل مکان پیوسته ای هزاره ها از هزاره جات و سکونت در مناطق به شدت فقرزدهء شهرهای کابل - مزارشریف  و هرات شیوه زندگی نیاکان و راه چاره وحل اساسی و معقول نمی باشد . تراکم اکثریت شخصیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی_و مخصوصا تاجران مردم هزاره به کابل، مزارشریف و هرات و فراموشی هزاره جات_ومخصوصا بامیان_ اگر خیانت به جامعه و خیانت به آرمان و غرور اجدادشان نباشد، کم از کم، نشان دهنده بی همتی و عدم احساس مسولیت آنان است.  پس شهر سازان و اعما رکنندگان شهرک های عصری و پیشرفته  مردم هزاره در کجاست؟اعمار شهرک امید سبز حاجی نبی خلیلی در کابل -   وشهرک مرحوم حاجی اشرف رمضان  وکیل منتخب مردم در شهر مزارشریف که بی رحمانه و نا جوان مردانه  به شهادت رسانیده شد و دیگر شهرک سازان مردم هزاره در هرات . چرا این سرمایه داران و شهرک سازان مردم هزاره پروژه ها ی شهرک سازی شان  را در شهر های بامیان  و نیلی  تطبیق نکرده و نمی کنند؟امیدواریم که درآینده توجه را برسر زمین پدری خویش مبذول دارند. ساکنان صبور ومقاوم هزاره جات که با غول های وحشی سردی و برودت – برف وباران از یک سو و با فشار و اختناق-فقر و گرسنگی از سوی دیگر دست وپنجه نرم مینمایند .با وجود  آنكه هزا ره جات مرکزی در حال March 17th, 2008



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي